صباصبا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

صبا عشق من و بابا

حس خوب استقلال

1393/7/4 0:48
نویسنده : مامان صبا
279 بازدید
اشتراک گذاری

همه چی از بازیه sims شروع شد که ریحانه رو کامپیوترش نصب کرد و صبا هم که عاشقه اینه که ببینه ریحانه چکار میکنه که با این بازی آشنا شد. واسش جالب بود و با ی هیجان خاصی دنبالش میکرد تا اینکه شب شد و موقع اومدن به خونه طبق عادت این روزاش که وقتی چیزیو میخواد مباد یواشکی تو گوشم میگه اومد و گفت مامان میخوام امشب خونه خاله مصی بمونم با ریحانه بازی کنم نمیام خونه. من متعجبانه نگاش کردم دیدم نه واقعا میخواد بمونه دیگه هرچی بهش گفتم وعده وعید دادم فایده نداشت باباشم گفت ی تصمیمی گرفته بزار اجراش کنه! منم حالا بغض کرده بودم آخه اولین باری بود که صبا شب پیشم قرار نیست باشه مونده بودم چکار کنم. خلاصه قرار شد بمونه و اگه اخر شب یهو هوس کرد بیاد خونه باباش بره دنبالش.... از وقتی اومدیم خونه مرتب به هانیه sms میدادم ببینم چکار میکنه، بهونه میگیره یا نه، که هانیه هم میگفت خوش و خرم داره واسه خودش حال میکنه..... اون شب و نه من تونستم بخوابم نه باباش ولی ی جورایی هم واسش خوشحال بودیم از اینکه خودشم از این حس مستقل بودنش خوشحاله.... البته خیالم راحت بود که اونجا واقعا مراقبشن و همه جوره هواشو دارن

صبا در آستانه 4 سالگی حسی رو تجربه کرد که هم واسه خودش غریب بود هم ما ولی فکنم واسه جفتمون تجربه خوبی بود.....

پسندها (1)

نظرات (0)