صباصبا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

صبا عشق من و بابا

ارایشگاه

1391/3/11 1:24
نویسنده : مامان صبا
366 بازدید
اشتراک گذاری

موهایه عروسک مامان دیگه خسابی بلند شده و من لذت میبرم از بستنشون و شونه کردنشون.ولی معمولا این سعادت وقتی نصیبم میشه که صبا گلی خواب باشه چون شدیدا با این کار مخالفه. وقتی دست میبرم طرف موهاش با قاطعیت میگه مو نه! کش نه!کلیسپ نه! .....

امروز دیدم دیگه قیافش خیلی هپلی شده تصمیم گرفتم ببرمش ارایشگاه یکم جلویه موهاشو کوتاه کنه( اخه موهایه پشتش فردار و قشنگه دلم نیومد کوتاه کنم).واسه همین با ریحانه و هانیه و صبا رفتیم آرایشگاه. لحظه ای که رفتیم تو اول یکم دور و برش و نگاه کرد بعد با تمام قدرت قصد بیرون رفتن و کرد و با گریه میگفت بریم.خلاصه به زور نشوندمش تو بغل ریحانه و اصلا حاضر نبود از موضعش کوتاه بیاد! ولی وقتی سیمین جون با ابپاش موهاشو خیس( به قول خودش سیخ) کرد انگاری آتیشه دل صبا رو خاموش کرد،آخه یکدفعه اینقد اروم و مطیع شد که هر جوری که بهش میگفتن سرتو بگیر میگرفت. سیمین جونم خندش گرفته بود از دست کارایه این فسقلی، میگفت نه به اون اولش نه به این اخرش! 

خلاصه حسابی خوشگل و تو دل برو شده.....

بعدم رفتیم عصری واسش لباس بخریم یه دامن واسش پرو کردیم طبق روال همیشه پوشید و فرار کرد ولی انگاری کمرش تنگش بود یهو از دم در برگشت میخواست درش بیاره و میگفت سیر شدم! ما هم کللللللللللللللللللللی به این شیرین زبونیش خندیدیم......... 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)