سفر به اصفهان
20 اسفند سال 90 یعنی آخرین روزایه فصل زمستون، وقتی که دیگه یواش یواش بویه بهار و عید و سال نو همه جا پر شده بود من و بابا و صبا تصمیم گرفتیم با هم بریم سفر... چون هر سال عید و میریم کرمان تا کنار اقوام تعطیلات و بگذرونیم واسه همین بابا پیشنهاد داد یکی دو روزی هم بریم اصفهان و سفر نوروزیمونو از اونجا شروع کنیم.........
شنبه صبح زود حرکت کردیم و صبا بیشتر راه و تو ماشین خواب بود. ظهر وقتی رسیدیم یه اتاق تو هتل خاتون گرفتیم و ناهار خوردیم و یکم استراحت کردیم و عصرش رفتیم سمت زاینده رود و سی و سه پل...... وااااای که چقدر قشنگ بود ولی هوا خیلی سرد بود و بد جوری باد میومد صبا هم این وسط جیغ و داد و فریاد که دستشو ول کنیم خودش میخواست تنها همه جا بره، با دیدن اونهمه آب و یه عالمه به قول خودش توتو خیلی هیجان زده بود.... خلاصه با هزار زحمت تونستیم چندتا عکس از دخملی بگیریم و چون حسابی از دست کاراش کلافه شده بودیم تصمیم گرفتیم بقیه شهر و با ماشین ببینیم.روز اول اینجوری کذشت و فردا صبحش هم هوا خیلی بهتر شده بود هم صبا کمتر شیطونی کرد و ما تونستیم میدون نقش جهان و عالی قاپو باغ گلها وقایق سواری روی زاینده رودو کوه صفه و رستوران زاگرس و تله کابین هم بریم (که تو میدون نقش جهان صبا از اسبها ترسید و نخواست سوار کالسکه شه،تله کابین هم هرچی نشستیم روشنش نکردن و گفتن ایستگاه آخر داره باد میاد و نمیشه ). شبم رفتیم خیابون جلفا و محله ارمنی ها و تو فست فود آرابو چیزبرگرایه خیلی خوشمزه ای خوردیم...با اینکه سفرمون کوتاه بود ولی بهمون خیییییییییییییییییییییییلی خوش گذشت...........
اینم چندتا عکس از صبا کوچولو:
صبا خوشحال از سفر رفتن و بستن چمدون
یکی از جاهایه مورد علاقه صبا(وقتی میبینه میگه پول)
اینجوری تو صف تله کابین میرن آخه؟
اینجا هم یزد و رستوران ملک و التجار و پایان سفر