17 ماهگی مبارک
عزیز دلم 17 ماهگیت مبارک. این مدت خیلی سریع گذشت،دلم میخواست میشد و میتونستم همه ی لحظه های باتو بودن و ثبت کنم و بعدهااز دیدنشون و از داشتنشون و از تکرارشون لذت ببرم. یه وقتایی که عکسایه نوزادیتو میبینم دلم واقعا واسه اون قدی بودنت تنگ میشه... هر قدر هم فیلم و عکس و این وبلاگ خاطراتو نگه دارن و تکرار کنن ولی بازم نمیشه همه شیرین زبونیات و بازی کردنات و گریه و خنده هات و همه و همه ی لحظات با تو بودن و داشت ............
الان تو 17 ماهگیت قدت 85 سانتیمتر و وزنت 11.700 نسبت به ماه گذشته زیاد وزنت تغییر نکرده و با این روند دندون در آوردنت گمونم وزنت کمترم بشه!
تعداد کلماتی که به ظور واضح میتونی بگی حدود ٤٠ کلمه است
بابا
مامان
دد
آبا=آب
توپ
هاپو
توتو
نی نی
آدوش=ابگوشت
اده=بده
بع بع=صدایه ببعی
نه
نون
ممنون
عزیز
عمه
عمو
هانی=هانیه
حاجی
به
دش=درش(وقتی بخوای در چیزیو واست باز کنیم میگی)
بالا
پا
دس=(دست)
آآ=آقا
ززز=صدایه زنبور
مو مو= صدایه گاو
آر آر=صدایه کلاغ
تش= کفش
جیش با 2کاربرد جیش و ریش
دوش=گوش
اووجا=اونجا
عموم=حموم
تاب
اپس=اسب
نا= ناز
چش=چشم
اوتاد=افتاد
دو دو چی چی
دو سه تار (چهار)
و درکت از محیط اطرافت 100%. عادت خوابیدنت تا الان بارها عوض شده ( رو پا خوابیدن- خوابیدنم کنارت و شعر خوندن- بغل شدن و راه رفتن من) و حالا خوابیدن رو تخت و می می خوردن که البته تا اونجایی که بتونی در مقابل خوابیدن مقاومت میکنی...کلا بد غذا نیستی و شکر خدا هر چی بهت بدم میخوری ولی آبگوشت و پیتزا و ماکارونی وسیب زمینی سرخ کرده در اولویتن ولی میوه رو دوس نداری، هنوز خیلی به من وابسته ای و اگه یه لحظه نبینیم میزنی زیر گریه و این خیلی نگرانم میکنه،خیلی لجبازی و اگه بهت بگم کاری نکن بیشتر تکرارش میکنی، دوست داری با بچه هایه دیگه بازی کنی از بازیهایه گروهی خوشت میاد، و نکته ی آخر اینکه نسبت به من وبابا حسودی و نباید کسی جز تو بغلمون باشه حتی عروسکات...
گل مامان دوست دارم. بازم 17 ماهگیت و تبریک میگم با یه عالمه بوس..........................