صباصبا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

صبا عشق من و بابا

عشقی از جنس صبا

1390/8/10 0:18
نویسنده : مامان صبا
460 بازدید
اشتراک گذاری

مدت زیادیه که فرصت اینجا اومدن و نداشتم و نتونستم واسه گلم اتفاقایی که افتاده رو تعریف کنم. امشب خدارو شکر بالاخره اومدم هرچند که خیلی خستم...

عزیزم این مدتی که نبودم چندتا علت داشت اول اینکه عمه اینا اومده بودن خونمون و بعدم مریضیه تو پیش اومد و حالا هم که بابا مریض شده. ولی مریض شدن تو خیلی اذیتم کرد . وقتی با اون حالت نفس میکشیدی دلم میسوخت و میگفتم کاش من جایه تو مریض بودم. این دومین باریه که خروسک میگیری وقتی رفتیم پیش اقا دکترت نمیدونی چه آتیشی سوزوندی. اول که رفتیم خانم منشی یه صندلی کوچولو آورد واست که تو هم پیش یه نینیه دیگه که نشسته بود کارتون نگاه میکرد تو هم بشینی و کارتون ببینی ولی مگه نشستی!!!! همش این صندلی دستت میکشیدی اینور اونور یا به قول خودت اوووجا بعدم همش میزدی به در اتاق دکتر و میخواستی بری تو. وقتی هم که نوبتمون شد و رفتیم پیش اقا دکتر هنوز معاینه نکرده با جیغ و داد و گریه هات چه ابرویی از ما بردی. نمیدونم با این مریضی اینهمه انرژی از کجا اومد که من و بابا دوتایی نمیتونستیم تورو بگیریم. بعدم که واسه اینکه زودتر خوب شی مجبور شدیم بهت امپول بزنیم که اینقد دلم واست میسوخت که اگه میشد منم همونجا با تو گریه میکردم. خدارو شکر که حالا دیگه خوب شدی ایشالا که عزیز دل مامان دیگه هیچوقت مریض نشه

دوست دارم گلم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)