صبا در انقلاب
دیروز یه روز شلوغ واسه من و صبا و بابایی بود تا شب یه عالمه جا رفتیم و کلی خرید کردیم و مهمونی رفتیم و در کل روز خوبی داشتیم اول که قرار بود واسه ناهار بریم خونه شقایق اینا نزدیک ظهرحموم کردی و لباس خوشگلت و که عمه معصوم واسه تولدت اورده بود و پوشیدی و همه با هم رفتیم مهمونی. همه اونجا بودن و تو بعد از خوردن ناهارت رفتی با بچه ها بازی و اجازه دادی منم با خیال راحت ناهارم و بخورم و کمک بقیه مامانا تو آشپزخونه ظرفارو بشوریم و به مامان شقایق تو کاراش کمک کنیم. بعد هانیه میخواست واسه خریدن کتاب بره خیابون انقلاب که من و بابا و ریحانه و البته شما باهاش رفتیم. اونجا از دیدن کتابا کلی ذوق زدی و بابا هم حسابی واست خرید کرد و یه ارف هم واست خرید...
نویسنده :
مامان صبا
0:05